فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی و کانونی مدیریت را تشکیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و اخیراً روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و تحقیقات زیادی را بهوجود آورده و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفتهاند. با بررسی که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده فرهنگ سازمانی بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه کشورها شناخته شده است. بهطوریکه بسیاری از پژوهشگران معتقدند که موفقیت کشور ژاپن در صنعت و مدیریت یکی از علل مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است.
پژوهشگران زیادی مانند هافستد (1980) و ترومپنارز (1992)، تحقیقها و گزارشات متعددی از قارهها و کشورهای مختلف بر مبنای ابعاد گوناگون ارائه دادهاند. برای نمونه، وجود اختلافات ملی در کشورها بر اساس کلی گرایی (جهانی شمولی) در مقابل جزءگرایی (جزئی)، فردگرایی در مقابل جمعگرایی، بیتفاوتی در مقابل احساسگرایی و تمرکز برگذشته در مقابل حال و حال در مقابل آینده و تمرکز داخلی در مقابل تمرکز خارجی. در یک سطح کوچکتر میتوان فرهنگهایی که بر مبنای جنسیت تعیین شدهاند مثال زد مانند دیدگاه زنانه مردانه یا اختلافات موجود در میان فرهنگهای سیاه و سفید (پژوهش cox، 1991)، فرهنگهای شغلی (مطالعات فرهنگی پلیس توسط ونمانان(1975)، فرهنگهای منطقهای (پژوهش بلونر،1975) در مورد فرهنگهای روستایی ـ شهری و منطقهای در ایالاتمتحده، و فرهنگهای صنعتی (مطالعات گوردن(1991)) در زمینه رقابت، بخشهای تاریخی، تکنولوژی مرکزی و نیازهای مشتری که موثر به فرهنگهای صنعتی هستند.
خرید و دانلود محصول