این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن
بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می
شود، خاص انسان است.هوش معنوی و مدیریتتاثیر
فوق العاده هوش معنوی بر متغیرهای مهم مدیریت همچون رهبری، انگیزش،
خودکنترلی، قابلیت تغییر، ارتباطات، عملکرد و ... و نیز ارتباطش با دیگر
انواع هوش سبب می شود معنویت و هوش معنوی به یک موضوع مهم در حوزه مدیریت و
سازمان تبدیل شود.
مدیرانی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر،
پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک
کل بزرگتر را می فهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند. این افراد
از ذهنیت وفور برخوردارند یعنی باور دارند که منابع کافی برای همه وجود
دارد و نیاز به رقابت نیست.
در نتیجه افراد راحت تر به یکدیگر
اعتماد می کنند، اطلاعات و کارشان را به مشارکت می گذارند و با همکاران و
اعضای گروهشان هماهنگ می شوند تا به اهداف نهایی خود برسند. افراد در سلسله
مراتب سازمان هایی که گرایش معنوی دارند، برای توانمندسازی یکدیگر تلاش می
کنند. در موقعیت های تعارض از راهبردهای همکاری برد – برد استفاده می
کنند.