رمان ژوزف ولیندا

دانلود رمان ژوزف و لیندا دانلود رمان ژوزف و لینداداستان مردی است به نام ژوزف که معشوقهاش بردهی یکی از مردان ثروتمند شهر است، ژوزف تمام تلاشش را میکند تا پول تهیه کند و بتواند معشوقه خود را بخرد و تا آخر عمر او را برای خود نگه دارد اما…در قسمتی از رمان ژوزف و لیندا میخوانیم:ژوزف دستهایش را در جیبش فرو برد و دائم به مرگ جک فکر میکرد. همیشه وقتی بالای ساختمان روی میلههای آهنی در خیالات خودش میگفت سقوط چه حسی دارد و این که یک قدمیه مرگ بودن چه حالی میتواند داشته باشد. جک زن و بچه داشت و حالا آنها یتیم مانده بودن. به کنار خانهی آقای فاکس رسید و منتظر ماند تا لیندا در را باز کند. از داخل خانه صدای سرو صدا میآمد. احتمالا آقای فاکس مهمان دارد. لیندا به آرامی در را باز کرد و از پشت در سرک کشید به محض دیدن ژوزف به کتار او آمد و گفت:
– سلام ژوزف
– سلام
ژوزف با سر به داخل خانه اشاره کرد و گفت:
– مهمون دارین؟
– اره سرم شلوغه راستش شرمندهام باید زود برم.
ژوزف که متقاعد شده بود گفت:
– البته…
راستی وسایلتو آماده کن فردا شب حرکت میکنیم لیندا که ذوق کرده بود خودش را به آغوش ژوزف انداخت و گفت:
– خیلی عالیه… ژوزف خیلی عالیه. ازت ممنونم.
خرید و دانلود فایل