فایل باز

فایل باز

فایل باز

فایل باز

فایل باز - کتاب ماهی سحرامیز

فایل باز - کتاب ماهی سحرامیز

روزی روزگاری ماهیگیری زندگی می­کرد که فقیر اما شاد بود. او با همسرش در خانه ­ای کوچک نزدیک دریا سکونت داشتند. یک روز ماهیگیر ماهی بزرگی صید کرد. اما ماهی به حرف آمد و از ماهیگیر خواست که او را نکشد و به آب برگرداند. ماهیگیر مهربان موافقت کرد. اما همسر ماهیگیر که ماجرا را شنید به وسوسه افتاد که از طریق این ماهی سحرآمیز به آرزوهای خودش برسد. او زنی طمعکار بود و این باعث اتفاقات بعدی شد...